شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)
شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)

عدالت اجتماعی

از نمونه های بی عدالتی اجتماعی در جامعه کنونی ایران، احکامی است که در قوه قضائیه صادر می شود. گذشته از این که بسیاری از احکام  با جرم تناسب ندارد و قضات اغلب سلیقه ای عمل کرده و  برای جرایم یکسان احکام متفاوت صادر می کنند، مسایل حقوقی و برآورد کارشناسان از هزینه های جاری نیز قابل درک نیست. مثال ساده آن را می توان در میزان نفقه فرزندانی که با مادر زندگی می کنند دید. بچه های طلاق 

  غالبا به دلایل متعدد نزد مادر خود زندگی می کنند . این موضوع از چند جهت برای زنان تنها بار مالی به همراه دارد. از سویی زنان اگر تنها باشند می توانند در کنار خانواده خود زندگی کنند یا خانه ای کوچکتر با امکانات کمتر اجاره کرده یا حتی در پانسیون زندگی کنند اما وجود یک فرزند انها را مجبور می کند در انتخاب خانه هایی که در آن سکونت می کنند حساسیت بیشتری نشان دهند و این خود موجب افزایش هزینه است. گذشته از این هزینه های متعدد نگهداری کودک در روزگار کنونی به قدری زیاد است که مادر به تنهایی نمی تواند از پس آن بر بیاید و از نظر قانون نیز پدر وظیفه دارد نفقه فرزند را بپردازد اما گویا کارشناسان قوه قضائیه و قضات محترم درکی از شرایط روز نداشته و نفقه را به نحوی محاسبه می کنند که حتی کفاف خورد و خوراک فرزند را هم نمی دهد و مشخص نیست باقی مخارج از کجا باید تأمین شود. در همین ماه جاری یکی از دوستان ما که ده سال است از فرزندش به تنهایی نگهداری می کندو تمام درامدش را صرف هزینه های او کرده  از شوهرش برای ندادن نفقه شکایت کرده و نتیجه اش شده است این که نفقه سالهای پیش به کلی مردود است و از این پس نیز ماهی دو میلیون و پانصد تومان برای دختر نوجوان هفده ساله خواهد پرداخت! یعنی حدودا روزی  83 هزار تومان! باید از کارشناس و قاضی محترم پرسید دختران نوجوان شما روزی چقدر هزینه دارند؟ آیا این مبلغ برای یک وعده خوراکشان کافی است؟ 83 تومان پول یک عدد ساندویچ معمولی است . حالا در نظر بگیرید هزینه مدرسه، باشگاه ورزشی، کلاس زبان، سرویس، رخت و لباس، کیف و کفش، تراپی، دکتر و دارو، اینترنت و شارژ  گوشی و هزاران خرجی که نوجوانان دارد از کجا باید تأمین شود؟ با توجه به ارتباط نزدیکی که با این خانم محترم دارم می دانم که سالهاست برای خودش هیچ چیز نخریده و هر چه کار کرده برای این بچه هزینه کرده است اما در نهایت اختیار فرزندش در دست پدر است و نام  او را در شناسنامه اش دارد.زن و خدماتش هیچ ارزشی در این جا ندارد. از سویی می دانیم که قانونا زن در خانه شوهر وظیفه کار کردن ندارد و برای امور خانه و بچه داری باید دحقوق دریافت کند پس چگونه است که بعد از طلاق، هزینه نگهداری بچه به زن تعلق نمی گیرد؟؟؟ اینجاست که ضعف قانون پدیدار می شودو  در جوامعی مثل ایران که زنان تنها هیچ پشتوانه قانونی از هیچ مرجعی دریافت نمی کنند، زن بودن کاری بس دشوار است مگر برای آنها که بلدند با دوز و کلک و ازدواج های صوری و گرفتن مهریه بار خود را ببندند. خوش به حالشان چون زنان بد به همه جا می رسند و به ریش زنان خوب می خندند.

نظرات 1 + ارسال نظر
سیما پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 01:00 ب.ظ

واقعا همینه من خودم درگیرشم اگر قاضی زن بود شاید می تونستیم امیدوار باشیم

خانه از پای بست ویران است. در جامعه مرد سالار با قوانین زن ستیز، زنان هم علیه زنانند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد